تحلیلی از حمله تروریستی و غیر قانونی رژیم صهیونسیتی به کنسولگری ایران در سوریه

اتفاق دمشق را باید از چند منظر تحلیل کرد:

۱- از یک منظر این اتفاق سرنوشت مبارکی برای کسانی بود که سال‌ها مجاهدت خالصانه در راه خدا کردند و آرزوی دیرینه آنها هم شهادت در این مسیر بود. حیف بود سردار زاهدی یا سردار حاج رحیمی به مرگ طبیعی از دنیا بروند. خداوند به بهترین شکل ممکن مزد و پاداش آنها را داد. توفیق شهادت در روز شهادت حضرت علی(علیه السلام) با زبان روزه و روز قدر که ثواب آن کمتر از شب قدر نیست. و پس از مراسم احیای شب قدر در حرم آقا علی بن موسی الرضا(علیه السلام). لذا معامله‌ای که این شهدا با خدا کردند خداوند هم این چنین پاداش عطا فرموده که در چنین روزی و به دست شقی‌ترین انسان‌ها روی کره خاکی به شهادت برسند.

۲- از منظر دیگر این اتفاق را باید با شرایط موجود در منطقه بررسی و تحلیل کرد. شش ماه از طوفان الاقصی گذشته، در ابتدای این طوفان حضرت آقا فرمودند رژیم صهیونیستی ضربه فنی شده و شکست غیر قابل ترمیم خورده است در این مدت ۶ ماه رژیم به کدام یک از اهداف خود رسیده است؟
آیا توانسته است حماس را نابود کند؟
آیا توانسته است اسرای خود را آزاد کند؟
آیا توانسته است بازدارندگی از دست رفته را برگرداند؟
میزان تلفات و خسارت‌های رژیم چقدر بوده است؟
و…

آیا شما فکر می‌کردید مقاومت فلسطین که تا دیروز با سلاح سنگ با صهیونیست ها می‌جنگید امروز و پس از ۶ ماه این چنین رژیم را زمین گیر کرده باشد که بیش از ۲۰۰۰ تانک، نفربر و خودرو زرهی را نابود و بیش از ۵۰۰۰ نفر تلفات انسانی به این رژیم وارد کرده باشد. مگر حضرت آقا نفرمود که شهید سلیمانی دست مقاومت را پر کرد.

با اطلاع عرض می‌کنم میزان خسارت‌های وارده به رژیم به ویژه هزینه‌های بازسازی ارتش این رژیم حداقل ۳ برابر بیشتر از خسارت‌های وارده به بناها و ساختمان‌های نوار غزه است( حدود ۱۰۰ میلیارد دلار برآورد خسارت و بازسازی ارتش رژیم شده است).

اقتصاد رژیم نابود شده، خیابان های رژیم پر از مخالفان نتانیاهو شده،رژیم بی اعتبار و بی حیثیت شده، از آن سو انصارالله یمن نه فقط رژیم بلکه حامیان آن یعنی آمریکا و انگلیس را هم بیچاره کرده، کجا سراغ دارید که کشوری توانسته باشد به یک کشتی آمریکایی نگاه چپ هم کرده باشد اما امروز انصارالله دو کشتی آمریکایی و انگلیسی را کامل غرق کرده است و به حدود ۵۰ کشتی آسیب جدی رسانده است و بعد از ۲۲۰ بار تجاوز آمریکا و انگلیس به خاک یمن ذره‌ای بر اراده انصارالله در جلوگیری از عبور کشتی‌ها از باب المندب به سمت رژیم تاثیر نداشته است.

دو پیام آمریکا به ایران مبنی بر عجز و ناتوانی در مقابل انصارالله و درخواست وساطت ایران برای پایان اقدامات انصارالله آیا کم دستاوردی است!؟
حزب الله لبنان بازدارندگی رژیم در شمال سرزمین‌های اشغالی را نابود کرده است.

بیش از ۴۰۰ هزار صهیونیست آواره شده که حاضر به بازگشت به منازل خود در شمال این سرزمین نیستند. بیش از دو ماه است که رژیم در حال بحث برای اقدامی گسترده ولی محدود علیه لبنان است تا القا کند که بازدارندگی دوباره احیا شده اما از ترس واکنش گسترده حزب‌الله دچار تردید شده‌اند.

مقاومت عراق هم کاری کرد که اشغالگران آمریکایی را با عجز و ناتوانی پشت میز مذاکره با دولت عراق برای تدوین جدول زمانبندی خروج از عراق نشانده است.
واقعیت این است که رژیم در یک بن‌بست راهبردی گرفتار شده است. از یک سو هیچ دستاوردی در میدان نداشته است و از سوی دیگر برای حمله به رفح با مشکلات جدی از جمله اختلاف شدید با آمریکا مواجه شده است که نشانه آن تصویب قطعنامه اخیر در شورای امنیت علیه رژیم بود.
شرایط امروز اصلاً به نفع رژیم نیست. به هیاهوی صهیونیست ها توجه نکنید. خوب می دانند که چه ضربه ای و از کجا خورده اند.

حقیقتاً آنچه رژیم انجام می‌دهد اقدامات کنشی نیست که تصور شود ما در موضع ضعف و آنها در موضع قدرتند. بلکه واکنشی است به این افتضاح و شکست سنگینی که از مقاومت در جریان طوفان الاقصی خورده است.

۳- در خصوص پاسخ جمهوری اسلامی ایران به اقدام اخیر رژیم و اقدامات گذشته لازم به ذکر است که مسیر تصمیم گیری کاملاً روشن است و بر عهده یک مجموعه یا سازمان نیست. در همین ساعات گذشته از حادثه دیروز بحث‌ها و جلسات گوناگونی برگزار شده است که در سطح کلان راجع به آن تصمیم گیری نهایی خواهد شد لذا با ادبیات خاص و تحلیل های غیر دقیق این مسیر را زیر سوال نبریم. قوه عاقله نظام در این شرایط همه جوانب را می‌سنجد و سپس راجع به آن تصمیم و اقدام می‌کند.

دکتر کریمخانی