پذیرش آگهی و تبادل خدمات با کانال های و سایت های دیگر 0917       حمایت از کالای ایرانی      
r_search r_search

از مخالفت عشایر با قانون اصلاحات ارضی تا پیشنهاد ایجاد فرمانداری کل در بویراحمد | پایگاه خبری تحلیلی بندیر نیوز

کد خبر: 10308
تاریخ انتشار: ۲۸ مرداد ۹۶ - ۲۰:۵۲

بشیر مرادیان/بعضی از هم استانیها با انتقادها و سمپاشی­های بی رحمانه خود گذشته تاریخی مردم دلیر و شجاع و سلحشور بویراحمد را مورد تاراج قرار می­دهند که در پاسخ  به یاوه­سرایی­ها و سمپاشی­ها و انتقادهای بی­مورد باید عرض کنم در طول تاریخ مسأله زمین و کشاورزی رکن اساسی زندگی روستایی بوده و به همین جهت […]

از مخالفت عشایر با قانون اصلاحات ارضی تا پیشنهاد ایجاد فرمانداری کل در بویراحمد

بشیر مرادیان/بعضی از هم استانیها با انتقادها و سمپاشی­های بی رحمانه خود گذشته تاریخی مردم دلیر و شجاع و سلحشور بویراحمد را مورد تاراج قرار می­دهند که در پاسخ  به یاوه­سرایی­ها و سمپاشی­ها و انتقادهای بی­مورد باید عرض کنم در طول تاریخ مسأله زمین و کشاورزی رکن اساسی زندگی روستایی بوده و به همین جهت بین دهقانان و فئودالها درگیری­های متعددی وجود داشته است، از این رو از میان اصول ششگانه انقلاب سفید، جریان اصلاحات ارضی در روستاها و جامعه عشایری انعکاس وسیعی از خود بجا گذاشت پس از طرح مسأله اصلاحات ارضی در کشور حکومت پهلوی که خود را در برابر دو قدرت عمده روحانیت و عشایر می­دید و از آنجایی که برایش محرز بود، که روحانیون زیر بار اجرای قوانینی که به دست بیگانگان طرح شده و مخالف با شرع مقدس اسلام است نخواهد رفت، بنابراین با بهره­گیری از مشاورین آمریکایی نیروهای خود را بسیج کرد تا پای سران عشایر را به تهران بکشاند و در آنجا با وعده و وعید و با دادن امتیازاتی آنها را سرگرم کند و نهایتاً مانع از بروز شورش آنها شود و بدین ترتیب فقط با جبهه روحانیت به مبارزه­ی خود ادامه بدهد از سوی دیگر مالکان و زمین­داران عمده که اغلب رؤسای قبائل و طوایف از مناطق مختلف کشور بودند، به خصوص در منطقه جنوب به علت در خطر دیدن منافع خویش ارتباطاتی با همدیگر برقرار کردند و سعی بر آن داشتند تا در برابر اهداف رژیم از حیث اجرای اصلاحات ارضی صف مشترکی پدید آوردند با توجه به اینکه اکثر خوانین منطقه­ی جنوب با حکومت وقت اختلاف داشتند و از طرفی اصلاحات ارضی را مخالف منافع خود می­دانستند و علیرغم این که برخی از سران از وضعیت موجود احساس رضایت می­کردند، نهایتاً رژیم نتوانست خوانین را قانع کند و مانع بروز شورش گردد بدین ترتیب هنگامی که دولت مصمم به اجرای تصمیمات خود در خصوص خلع سلاح و اصلاحات ارضی گرفت، عشایر حمله­ی ضد دولتی خود را سازمان دادند و از نیمه­ی دوم اسفندماه ۱۳۴۱ تا اوایل تیر ۱۳۴۲ زد و خوردهای شدیدی میان ارتش و عشایر مسلح در فارس روی داد درگیری سال ۱۳۴۲ بیشتر از همه­ی نقاط در فارس شکل گرفت و حرکت و ضربه اصلی را ایل بویراحمد به رژِیم وارد آوردند و می­توان گفت حرکتی که بر ضد رژیم به وسیله­ی عشایر صورت گرفت، فقط به خاطر اصلاحات ارضی نبوده و ریشه در عوامل دیگری داشت که هر کدام قابل مطالعه و برسی می­باشد.

 

 

ماجرای قتل ملک عابدی

بنا به نوشته­ی کتاب تاریخ ایران از زمان باستان تا امروز در ۱۳ ژانویه ۱۹۶۲(دیماه ۱۳۴۰) دسته­ای از فئودالها سازمان داده بودند مأمور تام­الاختیار دولت در انجام اصلاحات ارضی در فارس به نام مهندس ملک عابدی را کُشتند، لکن در جای دیگری آمده است، ملک عابدی مسئول اصلاحات ارضی فارس در اولین اقدام در فیروزآباد فارس به توطئه لرها برای بدبین کردن نیروهای دولتی نسبت به عشایر فارس و خوانین آن دیار و نهایتاً به میدان کشیدن سران عشایر قشقایی به قتل رسید قابل ذکر است همان روزی که مهندس ملک عابدی کشته شد حسینقلی خان رستم بوسیله ساواک دستگیر و به تهران روانه گردید. روز ۲۱ آبان ۱۳۴۱ اتومبیل حامل مأموران اصلاحات ارضی که از شیراز عازم فیروزآباد بوده است در تنگ آب فیروزآباد مورد سوء قصد قرار می­گیرد و مهندس ملک عابدی کشته می­شود معلوم نیست آیا این یک جریان ساده و معمولی بوده که عاملان قتل سارقین مسلح بوده­اند و یا جریان توطئه­ای برنامه­ریزی شده از سوی ساواک بوده است و معتقد است به علت وسعت تبلیغاتی که بلافاصله روی قتل نامبرده آغاز شد و حوادث بعدی که منجر به قیام فارس گردید و نیز دخالت گسترده ساواک فارس به ریاست سرهنگ حریری در سرکوب قیام همه و همه نشان می­دهد که قتل ملک عابدی نمی­توانسته است بدون برنامه­ریزی و اهداف قبلی و از پیش تعین شده باشد در هر صورت قتل ملک عابدی تبلیغات گسترده­ای را از سوی دولت وقت به دنبال داشت روزنامه­ی اطلاعات مورخه ۵/۹/۴۱ نوشت ارسنجانی وزیر کشاورزی از خبر قتل مهندس ملک عابدی بسیار متأثر شده و او را اولین شهید راه اصلاحات ارضی توصیف کرد در این رابطه ارسنجانی گفته بود، که در هفته­های گذشته گزارش­های مکرری به دولت می­رسید مبنی بر اینکه مالکین بزرگ و برخی از عناصر دیگر مرتباً در فیروزآباد جمع می­شوند تا برای کارشکنی در کار اصلاحات ارضی در فارس توطئه کنند و نقشه طرح نمایند وی همچنین گفت قتل ملک عابدی از روی توطئه و نقشه­ی حساب شده قبلی بوده است ذکر این نکته ضروری است که در پی قتل نامبرده دولت اعلامیه­ای مبنی بر اینکه توطئه به دست کسانی انجام گرفته که مستقیم از دسترنج رعیت استفاده می کرده است و منافع آنها جهت عکس منافع ملی ماست، منتشر نمود و در ادامه افزود اصلاحات باید به سرعت پیش برود و دولت با نهایت قدرت هر گونه توطئه­ای را در هر کجا که پیش آید در هم خواهد کوبید و توطئه­گران به ملت معرفی خواهند شد به همین منظور در شیراز حکومت نظامی اعلام شد و سپهبد و رهرام نیز به استانداری فارس منصوب گردید ضروری است یادآوری نمایم که شاه بعد از این جریان جهت تسلی خاطر بازماندگان ملک عابدی و اجرای اصلاحات ارضی در فارس شخصاً وارد شیراز شد و در یک سخنرانی(متینگ) اظهار داشت انقلاب سفید بدون خونریزی در حال انجام گرفتن است و به وزیر کشاورزی حسن ارسنجانی گفت شما به مردم اعلام نماید و هر جا که صلاح می­دانید اصلاحات ارضی را شروع نمائید ارسنجانی نیز اعلام کرد بهترین زمینهای حاصلخیر در کازرون و ممسنی است هنگام ورود شاه به شیرازمرحوم  ناصر خان طاهری بویراحمدی در فرودگاه او را مورد استقبال قرار داده و شاه هم او را مشمول محبت خود نمود و خواستار همراهی با وی در فیروزآباد فارس گردید و از این رو شاه در فیروزآباد، مرحوم ناصرخان طاهری بویراحمدی را مورد تفقد و اکرام قرار داد ظاهراً منظور شاه از این اقدام اعلام همکاری و همراهی مرحوم ناصرخان طاهری بویراحمدی با قضیه­ اصلاحات ارضی بود و از طرفی تفهیم این قضیه به قشقایی­ها که خان بویراحمدی نیز با سیاستهای وی همراه است، و با این ترفند ضمن ابراز قدرت همراهی سران قشقایی را هم طلب نماید شاه هنگام بازگشت به تهران از مسئولین و مأمورین فارس خواسته بود که مرحوم ناصرخان طاهری بویراحمدی را ترغیب و تشویق کرده و از او بخواهند که مرحوم عبداله­خان ضرغام­پور بویراحمدی را به تهران بیاورند تا مورد محبت دستگاهای دولتی قرار گیرد و در ضمن اصلاحات ارضی دور از نظر آنها نیز انجام گیرد. در این راستا مرحوم میرزا مجید موسوی از مرتبطین دستگاه حکومتی که مأموریتهایی را در این زمینه انجام می­داد چنین اظهار داشته است اوایل زمستان ۱۳۴۱ تیمسار اورمزد فرمانده­ی لشکر فارس مرا احضار کرد و گفت می­خواهم با ناصرخان بروید عبدالله­خان ضرغام­پور را به تهران ببرید و لیکن عبدالله خان پیش از ما به طرف تهران حرکت کرده بود در این وقت بخاطر قتل ملک عابدی مأمور اصلاحات ارضی در شیراز حکومت نظامی برقرار و کاملاً مشهود بود که دولت می­خواهد از مسئله بهره­بردار کند بر اساس قرار قبلی وارد تهران، هتل گیلان نو در خیابان فردوسی شدم دیدم که خوانین عازم هتل لاله­زار هستند، و تعداد زیادی از خوانین جنوب در آنجا به رایزنی و گفتگو مشغول می­باشند و محور اصلی گفتگوی آنها مخالفت با اصلاحات ارضی و شورش علیه دولت بود قرار بر این بود که با حسینقلی­خان رستم و خوانین قشقایی و بختیاری هم در این زمینه صحبت بشود موسوی در ادامه می­افزاید مرحوم عبدالله خان ابتدا به ساکن

تمایل چندانی به غائله نشان نمی­داد اما بقیه خوانین منجمله فتح­اله­خان حیات داودی، حسینقلی­خان رستم و ولی­خان کیانی چون دارای املاک زیادی بودند هیجان و شورزایدالوصفی برای ایجاد و غائله داشتند و علیرغم این که شاه دستور داده بود مبالغ هنگفتی پول و یک باب خانه مسکونی و امکانات دیگری به  خان حیات داودی بابت حق السکوت بدهند ولی او می­گفت که من صاحب املاکم هستم و می­بایست مالک ملک متعلق به خودم باشم تا ششم بهمن اینجا بودیم تا ببینیم چه می­شود ولی هیچ اتفاقی نیفتاد ناچار تصمیم گرفتم نزد تیمسار ریاحی معاون عملیاتی ستاد بزرگ ارتشتاران بروم ایشان در تماس با ارتشبد حجازی رئیس ستاد ارتشتاران زمینه­ حضور بنده را در جلسه­ای که سران ارتش حضور داشتند فراهم نمودند در این جلسه بیان شد که اگر خوانین بویراحمدی از تهران بروند خسارات بسیار زیاد و جبران­ناپذیری به مملکت وارد و خونهای زیادی ریخته خواهد شد سند ساواک حکایت می­کند که در مدت اقامت در تهران مرحومان عبداله خان ضرغام­پور بویراحمدی، ناصرخان طاهری بویراحمدی با حسینقلی­خان رستم و ولیخان کیانی تشکیل جلسه داده و در جهت اجرای مقاصد خود برنامه­ریزی می­کردند. سند(۵۱/۲) همچنین گزارش لشکر ۹ اهواز مورخه ۲۸/۱۲/۴۱ مبنی بر اینکه جمع حاضر در تهران حامل فتوای روحانیون از جمله آیت اله بهبهانی و پیام چند نفر از سران ارتش در خصوص عدم اجرای اصلاحات ارضی خلع سلاح هستند پرداخته است: سند(۵۲/۲) گزارش محرمانه­ ساواک فارس مورخه ۱۳/۹/۴۱ و اصل شده حاکی است که عبداله­خان ضرغامپور بوسیله خورشید برومند که یکی از کدخدایان بویراحمدی علیا(مقیم فارس) و داماد عبداله­خان می­باشد به ناصرخان طاهری بویراحمدی کلانتر بویراحمد علیا و حسینقلی­خان رستم کلانتر طایفه رستم ممسنی که با هر دو نفر قرابت سببی و نسبی نزدیک دارد پیغام فرستاده است و آنها را به اتحاد و اتفاق با خود با بستن پیمان و قید قسم قرآن دعوت کرده است تامتفقاً در مناطق خود بر علیه اجرای قانون اصلاحات ارضی اقدام و در برابر اوامر دولت ایستادگی نمایند. سند(۵۳/۲) همچنین ساواک آقاجری در گزارش مورخه ۲۰/۱/۴۱ خود اشاره می­کند که تدارک خوانین ممسنی از سوی حسینقلی­خان رستم ساکن ممسنی صورت گرفته و خداکرم­خان ضرغامپور بویراحمدی در پشته زیلای سد مستحکمی ساخته و افراد مسلحی چون طهمورث بهادر، هجیر بهادر، منصورخان بویراحمدی و حبیب بهادر را در کنار خود دارد(سند ۵۴/۲) تداوم تبلیغ و گردآوری افراد تا اسفندماه سال ۴۱ در اسناد ساواک نقل شده است به طوری که عبداله خان ضرغام­پور (کراراً) به مردم پیرامون نقشه­های خود اطمینان می­داد و اظهار می­نمود که تمامی خوانین و مالکین ایران در عدم اطاعت از دولت همراه بوده و زیر بار تقسیم اراضی نخواهد رفت: (سند ۵۵/۲) در این اثنا نگرانی ساواک از وضعیت منطقه قابل اغماض نبوده بطوری که در اسناد مشاهده می­گردد خلع سلاح و اصلاحات ارضی شرایط نامساعدی را ایجاد کرده بود و پیوسته مقامات ذی ربط در ابراز نظرات خود به تعداد زیادی افراد مسلح و میزان سلاحهای موجود در منطقه و نیز همبستگی برخی از مالکین از جمله عبداله خان ضرغامپور و ناصرخان طاهری بویراحمدی در عدم اطاعت از دولت اشاره می­کنند و بر دخالت دستجات سیاسی از جمله جبهه ملی تأکید می­ورزیدند و با توجه به اهداف دولت در رابطه با خلع سلاح و اجرای قانون اصلاحات ارضی پیشنهادی مبنی بر توجه و محبت به نامبردگان فوق مبالغی جهت تطمیع آنان تحت عناوینی چون بهای املاک. با موارد دیگر پرداخت شود ارائه می­کردند سرانجام خوانین عازم تهران شدند و علیرغم خواسته­ی شاه ضمن تماس مستمر و ملاقاتهای حضوری با یکدیگر هماهنگ شدند و به امید براندازی حکومت پهلوی و گرفتن امتیازات ضمن برنامه­ریزی مشخص شده­ای وارد منطقه بویراحمد گردیدند و وابستگان و تابعین خود را جمع و غائله را شروع کردند یکی از گزارشات ساواک حاکی است که عده­ای از رؤسای بویراحمدی علیا از جمله مرحومان ناصرخان طاهری و محمدحسینخان طاهری بویراحمدی جهت تبانی و اغتشاش و ناامنی با حسینقلی­خان رستم و ولی­خان کیانی از ایل ممسنی تماس حاصل کرده و قصدشان مخالفت با امحاءخشخاش و یا اصلاحات ارضی می­باشند و گویا با سران قشقایی نیز گفتگو نموده ولی سران قشقایی حاضر به همکاری با آنان نشده­اند. ساواک در گزارش دیگری آورده است که سران ایلات و عشایر فارس مرکب از بویراحمدی، ممسنی، قشقایی و کهمره سرخی با اجرای لایحه­ی اصلاحات ارضی و آغاز خلع سلاح در آن مناطق به وحشت افتاده ضمن ملاقات و مذاکرات محرمانه با هم ائتلاف کرده و به منظور مخالفت با انجام اصلاحات ارضی و اخلال در نظم و امنیت آن مناطق دست به تحریکات و اقدامات دامنه­داری می­زنند در این گزارش عاملین اقدام مذکور حسینقلی­خان رستم، عبداله خان ضرغام­پور، خداکرم­خان ضرغام­پور فرزند عبداله­خان و ناصرخان طاهری بویراحمدی معرفی شده­اند همین گزارش اضافه می­کند از طرف مقامات ارتش افراد مزبور به تهران اعزام و در آنجا نیز ملاقاتهایی با سران دیگر عشایر از قبیل سهراب­خان کشکولی داماد ولی­خان کیانی، محمدحسینخان قشقایی، کی خلیفه پناهی داماد عبداله­خان ضرغام­پور بویراحمدی بعمل آمده و از طرفی بعضی از مالکین و اشخاص وابسته به دستجات سیاسی به طرق مختلف به تمرد در مقابل دولت تحریک شده و با جبه­ه ملی نیز ائتلاف کرده­اند. عدم هماهنگی بین ایلات و عشایر و اختلافاتی که توسط نیروهای نفوذی انجام می­گرفت و یا بنا به دلایلی مجدداً بروز می­کرد دستیابی دولت به اهدافش را تسریح و تسهیل می­نمود و به این ترتیب هر روز تعدادی از سران ایلات از جریان مبارزات جدا شده و به نیروهای دولتی می­پیوستند و ضمن تقویت نیروهای دولتی موجب شکست غائله گردیدند، دستگیری اعدام و از بین بردن سران عشایر. بخش پایانی اقدامات دولتی جهت ختم غائله بود طرح ترور مرحوم عبداله­خان ضرغام­پور بویراحمدی که مدعیان چندی نیز داشت بدست علی فرزند غلامعلی خدمت­گزار شخصی وی تحقق یافت گزارش مأمور ویژه ساواک فارس در تیرماه سال ۴۲ نحوه به قتل رسیدن خان را تشریح کرده است. (سند ۵۶/۲) پس از کشته شدن مرحوم عبداله­خان جسد ابتدا به دهدشت و سپس به بهبهان منتقل و در آنجا به دار آویخته شد سرانجام پس از درگیری­های مسلحانه بین قوای طرفین و در پی کشته شدن خان ضرغام­پور غائله فارس مختومه اعلام گردید و روزنامه کیهان تیرماه ۱۳۴۱ در سر مقاله­ خود نوشت غائله اشرار فارس پایان یافت و در آینده نزدیک در منطقه بویراحمدی بجای صدای تفنگ صدای تراکتور شنیده خواهد شد و از طرف دیگر در جریان برخوردهای نظامی فیمابین نیروهای دولتی و عشایر برخی از سران از جمله مرحوم ناصرخان طاهری بویراحمدی که مرعوب شده بود و وضعیت را مناسب نمی­دید به این فکر بود تا با نیروهای دولتی مرتبط بشود و زمینه­ نجات خود را فراهم آورد به طور کلی بعد از خلع سلاح پاسگاه توتنده، اواسط فروردین ۱۳۴۲ مرحوم ناصرخان طاهری بویراحمدی که به صورت یاغی در حوزه­ی نورآباد ممسنی(امیرایوب) بسر می­برد با ارسال تلگرافی به سرتیپ همت یکی از سران نظامی ذیدخل در این جریانات به تسلیم شدن می­اندیشید که با ملاقات بین خان طاهری و همت این امر قوت بیشتری یافت لیکن یکی از سران عشایر به خاطر مرحوم ضرغام­پور مانع از تحقق این امر گردید در کتاب تاریخچه نظامی عملیات جنوب نوشته­ ارتشبد بهرام آریانا فرمانده نظامی جنوب در این عملیات می­نویسید راجع به مرحوم ناصرخان طاهری که با مشورت و تماس با استاندار فارس و مأمورین ساواک اقداماتی در جریان است که بطور کلی از عبداله­خان ضرغام­پور جدا شود سند ساواک حاکی است ناصرخان طاهری که مدتی قبل تأمین خواسته بود پذیرفته نشده است در محل بازگو نموده حال که تقاضای تأمین اینجانب قبول نشده من تا کنون تیراندازی هوایی می­کردم ولی از این تاریخ به بعد عملاً و شدیداً با مأمورین دولتی تا آخرین قطره­ی خون جنگ خواهم کرد(سند ۵۷/۲) سرانجام مرحوم ناصرخان پس از جدا شدن از مرحوم عبداله­خان بویراحمدی به طرف کوههای یاسوج حرکت کرد و مدتی توانست مخفیانه و به دور از چشم نیروهای دولتی و جاسوسان بسر ببرد و از آنجایی که همراهانش غالباَ یا کشته شده بودند و یا به نیروهای دولتی پیوسته بودند سعی کرد با نامه نگاری به نیروهای دولتی مرتبط شده و زمینه تسلیم و نجات خود را فراهم نماید. عاقبت در آواخر خرداد ماه ۴۲ وی تصمیم قطعی خود را گرفته و تسلیم گردید و پس از بازجوی­های لازم در یاسوج و شیراز روانه­ تهران شد و مدتی در زندان تهران بسر برد و سپس به زندان شیراز منتقل گردید و در دادگاه نظامی به همراه تنی چند از سران عشایر به اعدام محکوم شد.

حملات هوایی نیروهای نظامی به مراکز تجمع مردم

تجمع مردم و آمادگی آنان به منظور مقابله با رژیم شاه در پی توافقات میان سران ایلات و عشایر در شرف تکوین بود. از سوئی نیروهای نظامی مستقر در پاسگاه توت­نده که جهت دستگیری مرحوم خداکرم­خان ضرغام­پور بویراحمدی که تحت تعقیب بود به روستای دوروهان محل تجمع مردم آمده بودند با کنکاش­های خود متوجه اوضاع شده از گردهمایی نیروها در دوروهان از قصد حمله­ی آنان به پاسگاه توت­نده مطلع شدند و با اطلاع به مرکز درصدد چاره­جویی برآمدند از این رو بلافاصله صبح همان روز تعدادی از جت­های جنگی بر فراز منطقه به پرواز درآمده و محل استقرار مردم در دوروها را زیر رگبار شدید قرار دادند اگرچه تعداد مجرومین اندک بود لیکن اوضاع و احوال مردم متشنج و مشوش گردید با فرا رسیدن شب با استفاده از تاریکی نیروهای مردمی که مقدمات حمله به پاسگاه را تدارک دیده بودند سرانجام عملیات شدید خود را آغاز کردند.

نیروهای نظامی با توجه به آمادگی­های قبلی و بهره­گیری از تاکتیک­های نظامی توانستند چند ساعتی در این جنگ نابرابر مقاومت کنند از آن سوی نیروهای مردمی نیز با بکارگیری شیوه­های مقابله موفق به دستگیری مرحوم سرگرد سید حسن فاطمی­زاده فرمانده پاسگاه گردیدند و لیکن اقدام به فراروی موجب کشته شدن نامبرده گردید پیرو این حوادث و پس از تسلط مردم به پاسگاه نیروی هوایی پوشش سنگینی به منطقه داد و شدیداً منطقه را بمباران کردند پس از حمله به پاسگاه توت­نده واقع در بخش پاتاوه شهرستان دنا به علت فشار نیروی هوایی برخی از سران طوایف به سختی به وحشت افتاده و متعاقب آن نیروهای مردمی که به شدت تضعیف روحیه شده بودند نیز تقلیل یافته ولی حرکت آنان همچنان تداوم یافت در این هنگام مرحوم عبداله­خان ضرغام­پور با حدود ۱۵۰۰ تفنگچی جهت خلع سلاح گروهان لوداب عازم آن دیار گردید اما بدلیل عدم امکانات کافی و بمباران شدید هواپیماهای جنگی و حضور برخی از وابستگان ایلی در گروهان لوداب حرکت وی منجر به شکست گردید از طرفی جمع دیگری از عشایر که جهت رفع خلع سلاح پاسگاه توگک از سمت بویراحمدعلیا عازم آن منطقه شده بودند قبل از رسیدن نیروهای نظامی به مقصود خود دست یافتند نیروهای نظامی نیز پس از ورود به منطقه بویراحمدی در ناحیه ده بزرگ مستقر گردیدند نیروهای یاد شده با نیروهای مردمی عازم منطقه پل برین واقع در بین مرز شرقی باشت و نوگک شدند و با نیروهای مردمی به زد و خرد پرداختند و با آتش توپخانه و رگبار مسلسل مردم را مورد تهاجم همه جانبه قرار دادند در همین اثنا عده­ای از نیروهای نظامی خوزستان از طریق گچساران و باشت جهت نفوذ بر کوههای محل استقرار عشایر وارد ده بزرگ گردیدند لیکن به محاصره­ی نیروهای مردمی درآمدند جنگ ۲۴ ساعته به علت پناهندگی نظامیان به مسجدی و نیز به دلیل اینکه مرحوم منصورخان باشتی یکی از سران عشایر عده­ای از مردم بابویی را همراه نیروهای نظامی عازم منطقه نموده بود با ترک صحنه از سوی عشایر خاتمه یافت سرانجام نیروهای مردمی مسیر امیرابواب واقع در مرز بویراحمد و ممسنی را پیش گرفتند این منطقه با توجه به وضعیت استراتژیکی خاصش مقر مناسبی برای عشایر که نیروهایشان رو به تقلیل بود به شمار می­رفت پس از عملیات توت­نده، پل بریم، ده بزرگ و محاصره­ی گروهان ژاندارمری لوداب نیروهای مردمی در مناطق امیرایوب، کوه عنا و تنگ تامرادی مستقر گردیدند فرماندهان نظامی نیز جهت سرکوب ایلات درگیر همه­ی قوای خود را بسیج نمودند و علاوه بر نیروهای جنوب هنگ ۲۰ کرمانشاه نیز وارد عملیات شده بودند نیروهای نظامی به فرماندهی سرهنگ رضا ناجی سرلشکر بعدی و فرماندار نظامی اصفهان در دوران انقلاب قبل از ورود به منطقه امیرایوب چند روزی در روستای نوگک مستقر شدند و کدخدایان و ریش سفیدان طایفه جلیل را احضار نمودند وقتی که آنان در راه بودند نیروهای نظامی بی­رحمانه و با شدیدترین وجه منطقه امیرایوب را زیر آتش همه جانبه گرفتند در مجموع نیروهای هوایی به مدت بیش از یک ماه روزانه حداقل سه نوبت احشام و روستاهای خالی از شکنه طایفه جلیل و بابکانی را مورد تهاجم قرار می­دادند نیروهای نظامی بعد از بمباران شدید هوایی با کمک توپ و تانک و زیر پوشش شدید حملات هوایی از طریق دشتروم و سپیدار وارد منطقه جلیل و بابکان گردیدند و ضمن ایجاد مرکزی در منطقه توانستند مردم منطقه را زیر یوغ خود برند و سرانجام بعد از حدود چهار ماه و نیم منطقه تقریباً تحت سیطره­ی نیروهای نظامی درآمد.

منتقدین بدانند که در ابتدای کتاب تاریخچه عملیات نظامی جنوب نوشته ارتشبد بهرام آریانا چنین اظهار نظر و می­نویسد عکس­العمل این جنبش ملی حرکات مذبوحانه و ابلهانه یک عده تاریک دل و تبهکار بود این جانیان که مانند زالو عادت به مکیدن خون طبقات زحمتکش جزو طبیعت ثانوی آنان شده بود توطئه­هایی را آغاز کردند از طرفی از سادگی و عقاید دینی توده مردم سوء استفاده کرده و بدست یک عده روحانی­نما آتش ناامنی را در شهرها دامن می­زدند از سوی دیگر با برپا کردن آشوب و طغیان مسلحانه­ بوسیله­ی یک عده تبهکار حرفه­ای غائله جنوب را بوجود آوردند اشرار جنوب که محور اصلی این عملیات ارتجاعی بودند با اشغال کوهستانهای سخت و غیرقابل دسترس و ناامنی جاده­ها و شهرها و آبادی­های جنوب کشور شروع به کشتار و چپاول کرده و کوشش داشتند که نیروهای مسلح ارتش را مدتهای طولانی و با عده­های زیاد درگیر کنند قدرت اراده و فرماندهی و رهبری بزرگ ارتشتاران و فداکاری ارتش شاهنشاهی که در آن مناطق بنام نیروهای جنوب تشکیل یافته بود غائله را خاتمه داد عملیات نظامی برق­آسا انجام و در مدت کوتاهی سازمان­های مسلح اشرار را متلاشی و سران آنان سرکوب شدند ایشان در ادامه می­افزاید در یکی از روزهای نیمه دوم اسفندماه ۱۳۴۱ از طرف شخص شاه احضار و مأمور پایان دادن غائله جنوب و به خصوص اشرار بویراحمدی گردیدم تا پیش از آن تاریخ اطلاعات من درباره­ی عشایر جنوب و سرزمین آنها کلی بوده و طریقه­ی رزم آنها را به هیچ وجه نمی­شناختم افتخار دریافت این مأموریت به من این امکان را داد که به نحوء عملیات نامنظم و پارتیزانی عشایر جنوب آشنایی پیدا کرد. و تجربیاتی بیاموزم این تجربیات آموزنده متکی به مشاهدات شخصی و مدارک مثبته است بلافاصله پس از دریافت مأموریت واصغای اوامر شاهانه برای توجیه شدن و درک وضعیت به ستاد ارتش رفتم و بوسیله سپهبد ریاحی معاون وقت ستاد مزبور به طور کلی در جریان وضعیت قرار گرفتم از فردای آن روز به عنوان فرمانده نیروهای جنوب و بازرس ویژه شخص شاه از تهران عناصر زیر در اختیار من گذارده شد. ۱- لشکر سبک ۱۰ پارس و عناصر تقویتی که برای این لشکر فرستاده شده بود؛ ۲- لشکر سبک ۹ خوزستان؛ ۳- مرکز پیاده در شیراز؛ ۴- هواپیمائی پشتیبانی پایگاه وحدتی که عناصری از آن در شیراز آماده بکار بود؛ ۵- گردان عملیات مخصوص؛ ۶- واحدهای ژاندارمری استانهای پارس و خوزستان؛ ۷- سازمانهای امنیت: استانهای پارس و خوزستان؛ ۸- هنگ ۲۰ کرمانشاه؛ ۹- گردان­های ۱ و ۳ تیپ قزوین؛ ۱۰- گردان ۱ از لشکر ۸ خرم­آباد؛ ۱۱- گروه هوائی شیراز؛ ۱۲- واحدهای هوائی اعزامی ۱۳- گروهان تانک مرکز پیاده ۱۴- گردان مهندس لشکر ۳ مراغه ۱۵- یک گردان از تیپ ساری؛ ۱۶- دو گردان پیاده از تیپ؛ ۴ منجیل ۱۷- گردان سه هنگ ۲۵ اهواز؛ ۱۸- شهربانی­های پارس و خوزستان پس از برسی و درک وضعیت کلی با انتخاب چند افسر به عنوان ستاد نیرو با هواپیما عازم شیراز شدم طبق اطلاعاتی که در ستاد ارتش پیش از حرکت در اختیارم گذارده شد و بعداً هم در محل با گزارشات رسمی عناصر اطلاعاتی لشکرها و ساواک و ژاندارمری­ تطبیق یافت تعداد تیراندازان دشمن به شرح زیر اعلام گردیده بود. ۱- اشرار بویراحمدسفلی به سرپرستی عبداله­خان ضرغام­پور در حدود ۱۵۰۰ نفر؛ ۲- اشرار بویراحمدعلیا به رهبری ناصرخان طاهری در حدود ۸۰۰ نفر؛ ۳- اشرار کوهمره سرخی به سرپرستی حبیب شهبازی در حدود ۶۰۰ نفر در منطقه ممسنی در حدود ۸۰۰ نفر تیرانداز اعلام که به علت تحت نظر بودن بعضی از سران آنان در شیراز و مراقبت­های نیرو آغاز به عمل نکردند قشقائی­ها غالباً مسلح ولی تا پایان عملیات بی­طرف ماندند از عشایر بختیاری با وجود آنکه مسلح بودند عمل برخلاف انتظاری مشاهده نگردید اشرار از حدود کران­های خلیج فارس تا نزدیکی­های شیراز و از آنجا تا حدود بختیاری و از مناطق بویراحمدی و ممسنی تا مجاورت بهبهان در کوهستان­ها مستقر بودند خصائص اشرار: بسیار دلیر- بسیار خشن- تیرانداز ممتاز- کوه نورد و برجسته- بسیار ورزیده در حفاظت انفرادی بسیار ماهر در استتار به ویژه از نظر اکتشافات هوائی- استعداد زیاد تشخیص زمین و انتخاب بهترین پناه­گاه­ها- مهارت کامل در دستبرد و عملیات شبانه- ورزیدگی کامل در برقراری تأمین- بسیار قانع- بسیار باهوش- سوارکار ماهر- مهارت زیاد در جاسوسی- کسب اطلاع و انتشار اخبار دروغ- کم شدن ارزش رزمی آنها در مناطقی غیر از مسکن خود- ورزیدگی کامل در هدایت زد و خوردهای محلی ولی عدم استنباط وضعیت کلی به طور خلاصه این افراد بسیار ورزیده و آن طوری هستند که ارتشها با زحمات و مخارج گزاف می­خواهند واحدهای کماندو و رنجر  خود را آن گونه تربیت کنند- در عملیات نامنظم دشمن در همه جا هست و هیچ جا نیست- عمل اصلی آنها عبارت است از کمین گرفتن در بهترین نقاط و استفاده از غفلت ستونها در تأمین و غافلگیری می­باشد- اشرار در دستبردهای شبانه بسیار ماهر و در عملیات فریبنده و جلب توجه ستونها به نقاط اشغال شده و حمله به نقاط ضعیف بی­اندازه ورزیده­اند. صلاح آنها از نوع تفنگهای سر پر قدیمی گرفته تا تفنگهای برنو و پنج تیر پران و صلاح­های شکاری در دست آنها مشاهده گردید عملیات در یک وسعت هفتصد کیلومتر در چهارصد کیلومتر در کوهستانهای سخت منطقه انجام پذیرفت.

اریانا در ادامه می­افزاید خاطر خطیر شاهانه به خوبی مستحضر است که از مختصات عملیات نامنظم آن است که دشمن همه جا هست و هیچ جا نیست و این امر مشکلی است که فرانسویان سالها در الجزایر با آن روبرو بودند عوامل دشمن در همه جا وجود دارد و حتی در این مورد می­بایستی عوامل محلی را که به لباس سربازی نیز در آمده­اند و در داخل واحدها و ستادها ممکن است خدمت نمایند از طرفی دشمن ممکن است هیچ جا نباشد و حرکت ستونها به خلاء مصادف شود زیرا اشرار پس از مقاومتهائی که روی گردنه­ها و تنگه­ها می­نمایند متفرق شده اسلحه خود را مخفی و چون ملبس به لباس محلی هستند در آبادی­ها به زندگی عادی خود ادامه داده و مانند آب به زمین فرو می­روند ایشان(آریانان) می­گوید در نظر گرفته شده بود بلافاصله پشت سر ستونها که در حال پیشروی هستند جاده­سازی آنها آغاز گردد که به علت دیر رسیدن و ناقص بودن گردان ۱۲۱ مهندسی این برنامه به تأخیر افتاد و در هر حال این جاده­ها با سرعت زیادی ساخته شده و در مرحله­ی یکم کوشش نخواهد شد که جاده­ها اساسی باشد بلکه هر چه سریع­تر سعی می­شود که جاده­ها قابل عبور بوده و در مرحله­ی دوم با مهندسین وزارت راه و وسایل کامل­تر جاده­های ایجاد شده به شوسه عادی تبدیل گردد و برابر طرحی که در ستاد نیرو آماده و ابلاغ شده است ایجاد راه ضمن آنکه تمدن و امنیت را در تمام منطقه بویراحمدیبسط می­دهد با کوتاه­ترین مسافت از طریق سمیرم، مارگون، اصفهان را با اهواز مربوط می­سازد مسلماً فایده اقتصادی این راه علاوه بر آنکه برای خود منطقه بویراحمدی بسیار بسیار مؤثر است برای مصالح کشور غیر قابل انکار و تردید می­باشد در این مورد با آقای نخست وزیر صحبت کرده و برنامه کاری مورد تأید ایشان قرار گرفته و به فرمانده لشکر خوزستان دستور همه گونه مساعدت و واگذاری اعتبار مورد نیاز را داده­اند آریانا در قسمتی از نامه مورخه ۶/۲/۱۳۴۲ به شاه می­نویسد جان نثار به شرفعرض می رساند چنانچه تکلیف کوهمره سرخی از نظر عملیات نظامی روشن گردد با ایجاد امنیت در آن منطقه و برداشت واحدهای آن حدود و اعزام آنان به منطقه بویراحمدی در امر سرکوبی و خلع سلاح منطقه اخیر تسهیلاتی فراهم شده و با برقراری امنیت در منطقه بویراحمدی امکان اینکه سایر ایلات استانهای فارس و خوزستان دست به شرارت و نافرمانی بزنند موجود نخواهد بود وی در ادامه و قسمتی دیگر از نامه مورخه ۶/۲/۴۲ به شماره­ی ۳۵۳۹/۲ می­نویسد پیشگاه همایون شاهنشاه تا کنون ایل قشقایی هیچ گونه تظاهری به مخالفت نکرده و اگر جاده­های مسیر خود را ناامن کرده­اند به علت خشکسالی و تنگدستی افراد گمنام ایل و دزدان و راهزنان حرفه­ای بوده است جان نثار پیشنهاد می­نمایم دو نفر از سران طایفه دره شوری که از طوایف بزرگ ایل قشقای می­باشند بنام زیادخان و زکی خان دره شوری به تهران احضار و مورد تفقد و مرحمت قرار گیرند و نیز اگر لازم باشد به افتخار شرفیابی نائل گردند: تا بعد از برگشت آنها را به داخل ایل فرستاده چون اگر به مراحم دوست امیدوار باشند برای خلع سلاح منطقه نهایت همکاری را بعمل می­آورند.

برای بیشتر روشن شدن تاریخ گذشته بویراحمد در جنگهای نابرابر دولتهای گذشت با این مردم ساده دل و بی­باک، شجاع و دلیر عین متن نامه­ی شماره ۵۹۷ مورخه ۱۰/۲/۴۲ صفحه ۲۰۳ همان کتاب را یادآور شده که از دفتر ژنرال آجودان به ستاد نیروهای جنوب تیمسار سپهبد بهرام آریانان ژنرال آجودان همایون شاهنشاهی و فرماندهی نیروهای جنوب عین نامه­ی شماره­ی ۴/۴۳۲ مورخه ۹/۲/۴۲ جناب آقای نخست وزیر را به شرح ذیل به عرض می­رساند تیمسار سپهبد آریانا حسب الامر مطاع همایونی مقرر است تعداد یکهزار نفر از افراد بلوچ (لاکن آقای اتشبد فردوس در کتاب ظهوروسقوط خود این رقم را۴۰۰۰نفر ذکر کرده است.)برای همکاری با قوای ارتش و در هم کوبیدن غائله بویراحمدی به صورت ژاندارم با تعدادی درجه­دار ژاندارم بلوچ به شیراز اعزام و از روز چهارشنبه یازدهم اردیبهشت ۴۲ روزانه تعداد صد نفر با هواپیما وارد شیراز خواهند شد از تیمسار خواهشمندم ترتیبات ذیل را بدهید. ۱- محل استقرار آنها در شیراز در سربازخانه یا ژاندارمری مهیا شود ۲- تهیه تفنگ و اسلحه و مهمات برای آنها بشود؛ ۳- نقشه­ی عملیات و تعیین کار سرپرستی برای آنها آماده شود حسب الامر مطاع مبارک شاهانه نقشه عملیات باید روی این پایه طرح­ریزی بشود حتی الامکان نقاط مهم را تحت نظر بگیرید و عملیات تعقیب و ایذاء وسیله­ی افراد بشود؛ ۴- مقرر فرمائید تمام نقشه عملیات تا هفته­ی آینده که اعلیحضرت همایونی به محل تشریف فرما می­شوند آماده باشد؛ ۵- اعتبار لازم برای خوراک و ارتزاق آنها توسط دولت تأمین می­شود و لباس به بلوچستان ارسال و قبل از حرکت تقسیم می­شود؛ ۶- در مورد تحویل اسلحه و مهمات از طریق ستاد بزرگ ارتشتاران دستور به تیمسار خواهد رسید. نخست وزیر: رئیس دفتر ژنرال آجودانی سرتیپ احمدی در ادامه آریانا در جای دیگر می­نویسد در چنین اوضاع و احوالی گزارشات مکرر حاکی از این بود که غائله تازه در شرف تکوین است عوامل اطلاعاتی گزارش دادند که با تحریک مالکین عمده و برخی از روحانیون و سایر عوامل ناراضی قرار است هنگامی که عشایر قشقائی و بختیاری به ییلاق بروند در آنجا به عشایر بویراحمدی ملحق شده و منطقه وسیعی را تا جنوب اصفهان ناامن کنند ایلات مذکور تماماً و آن گونه که گزارش می­رسید کلیه اختلافات خود را با یکدیگر کنار گذارده و هم پیمان شده بودند وصول این گزارشات به مرکز و درگیری همه جانبه نیروهای جنوب باعث آن شد که به تدریج این نیرو را تقویت و در مقابل استان اصفهان را هم ضمیمه قلمرو آن نمایند ایشان در نامه­ای که در صفحه ۱۸۲ کتاب خود آمده به شاه می­نویسد گزارشات و اطلاعاتی به ستاد جانثار واصل می­گردد.

مبنی بر اینکه نقشه­ی خائنانه­ای در شرف تکوین است تا عشایر بویراحمدی- بختیاری و قشقائی به محض استقرار یافتن در ییلاق خود دشمنی­ها و عداوتهای مابین خود را کنار گذاشته و در مقابل نیروهای مسلح شاهنشاهی دست به اقدامات مسلحانه دامنه­داری زده امنیت مناطق فارس و اصفهان را مختل سازند از طوایف و عشایر معروضه بالا تحریکات داخلی کاملاً مشهود و محسوس است روزی نیست که اخبار ناراحت کننده و به خصوص رفت و آمدهای مشکوک از میان طوایف نامبرده نرسد در این تحریکات از مالکین عمده گرفته تا روحانیون اعضاء جبهه­ ملی و خوانین و فئودالها و غیره نامبرده می­شود پس از کشته شدن مرحوم عبداله­خان و تسلیم شدن مرحوم ناصرخان بویراحمدی و دیگر یاران آنها سه روز مانده به آخر خردادماه ۱۳۴۲ ارتشبهد بهرام آریان به تهران عزیمت کرده و ضمن شرفیابی به حضور شاه به قول خودش رسماً پایان عملیات جنوب را به شاه اعلام کرد شاه هم ضمن ابراز محبت به ایشان دستور داد آریانا مراتب را در یک مصاحبه مطبوعاتی در دسترس جراید پایتخت گذارده و ستاد ارتش هم به همین مناسبت اعلامیه­ای صادر کرد و آریانا بامداد روز یکم تیرماه ۴۲ در دفتر کار خود با رسانه­ها مصاحبه انجام داد که در قسمتی از آن چنین اظهار نظر می­نماید اقدامات بعدی ما در منطقه بویراحمدی اقدامات تأمینی است نه عملیاتی ارتشبهد آریانان در مورد راهسازی و راهی که از اصفهان به منطقه بویراحمدی و از آنجا به خوزستان خواهد پیوست و از نظر اقتصادی بسیار شایان توجه است با همکاری واحدهای مهندسی ارتش انجام خواهد گرفت (صفحه ۲۵۷ همان کتاب) فرمانده عملیات جنوب در پایان مصاحبه در صفحه ۲۵۸ همان کتاب گفت منطقه بویراحمدی از سویس زیباتر است منطقه­ای است ۴۰۰ کیلومتر در ۴۰۰ کیلومتر پوشیده از جنگل و هوای خوب چشمه سارهای فراوان رودخانه­های خروشان مراتع وسیع مردمی باهوش ، سلحشور و دلیر و من فکر می­کنم این منطقه می­تواند در آینده از مراکز بزرگ محصول مخصوصاً فراورده­های گوشتی ایران بشود و پس از این به جای تفنگ صدای تراکتور در این منطقه شنید بشود. نتیجه این بحث و بخش پایانی عملیات نظامی جنوب آریانان طی نامه شماره­ی ۵۹۵۶/۳ مورخه ۲۲/۴/۱۳۴۲ پیشنهادات می­نویسد پیشگاه همایون شاهنشاه آریا هر مفتخراً به شرفعرض همایونی می­رساند به طوری که جان نثار در شرفیابی اخیر به عرض رساندم عملیات نظامی در منطقه جنوب با در هم شکستن مقاومتها و سازمانهای متشکل اشرار پایان یافته است به منظور استقرار امنیت کامل در منطقه عملیات جنوب به خصوص منطقه بویراحمدی انجام یک سلسله اقدامات اساسی ضرورت دارد. ۱- جان نثار تأسیس یک فرمانداری کل در منطقه بویراحمدی را به شرفعرض مبارک شاهانه رسانیده و لزوم حیاتی این موضوع را به هیئت دولت و مقامات وزارت کشور نیز روشن گردانیده است اینک استقرار امنیت در آن منطقه کمک بزرگی خواهد نمود خاصه اینکه واحدهای نظامی به سبب پایان یافتن عملیات نظامی قسمت عمده آن منطقه را ترک می­نمایند فرمانداری کل بویراحمدی چنانچه یک افسر شد ارتش برای احراز این مقام مناسب­تر خواهد بود و ترجیحاً از افسرانی انتخاب گردد که کاملاً به این منطقه آشنا بوده و به روشهای اداره و سرپرستی امور عشایر آگاهی داشته باشد منطقه مشخص و حدود این فرمانداری در ستاد جان نثار در دست برسی بوده و پیشنهاد آن جداگانه از شرفعرض پیشگاه مبارک خواهد گذشت. ۲- همزمان با تشکیل و استقرار فرمانداری کل بویراحمدی ضرورت دارد که سازمان­های اداری دیگر نیز متناسب با سازمان فرمانداری کل و احتیاجات منطقه از قبیل سازمان بهداری، پست و تلگراف، آمار و ثبت احوال، ثبت اسناد و املاک بانک فرهنگ، دادگستری و غیره ایجاد گردیده و شروع به کار نمایند و از هم اکنون وزارتخانه­های مربوطه مطالعات و برسی­های لازم را برای تشکل و استقرار این سازمان­ها آغاز و اقدام نمایند. ۴- راه­سازی هدف­های پیشنهادی نیرو در مورد مسئله راه­سازی که یکی از برجسته­ترین اقدامات بوده و در امنیت منطقه و همچنین پیشرفت­های اجتماعی و اقتصادی آن تأثیر به سزایی خواهد داشت برابر طرح مصوبه پیشرفت می­نماید. الف: راه اردکان- یاسوج: اعتبار مالی آن از طرف سازمان برنامه تأمین و هم اکنون گردان مهندسی رزمی در اردکان مستقر و با وسائل فنی وزارت راه تقویت شده و ساختمان اساسی راه این محور آغاز گردیده است. ب- راه نظامی بهبهان- قلعه تمبی- تنگ نالی- چنار در حال توسعه و پیشرفت می­باشد و با رسیدن ساختمان این راه به چنار راههای بهبهان- چنار و راه شیراز- یاسوج- چنار و راه شهرضا تنگ بیژن(گردنه­ی بیژن) سی­سخت- چنار یعنی جاده­های سه استان: اصفهان- خوزستان- فارس به یکدیگر متصل خواهند شد. پ- با شروع و اتمام راه اساسی شهرضا- بهبهان علاوه بر اینکه دو استان مهم کشور در قلب منطقه بویراحمدی و از نزدیکترین راه بهم متصل می­گردند در پیشرفت اقتصاد و تمدن و امنیت این مناطق نیز اثرات نیکوئی خواهد داشت و همچنین ساختمان راه­های فرعی مانند راه نوگک به امیر ایوب در منطقه ممسنی و راه یاسوج آسپاس و آباده آریانان در ادامه می­نویسد جان نثار پیشنهاد می­نمایم اوامر جهان مطاع مبارک شرف صدور یابد در موارد معروضه ذیل اقدامات اساسی از طرف وزارتخانه­­های ذینفع آغاز گردد. ایجاد کار و تأسیس کارخانجات تولیدی در نقاط مساعد منطقه و استفاده از نیروهای انسانی ایجاد مراکز ترویج دامپروری استفاده از جنگل­های موجود در منطقه و توسعه و بهره­برداری از آنها ترویج کشاورزی و ایجاد تسهیلات برای زارعین جهت کشت چغندرقند و سایر محصولات کشاورزی که با آب و هوای آن مناسب ­باشد. فعالیتهای اجتماعی و فرهنگی و بهداشتی مانند ایجاد مدارس به خصوص توسعه سازمان تعلیمات عشایری ایجاد درمانگاه­ها و سازمانهای بهداشتی در خاتمه به شرف عرض مبارک ملوکانه می­رساند در این موقع که غائله فارس تحت رهبری خردمندانه­ی شاهنشاه و فداکاری و جانبازی افسران، درجه­داران، سربازان و دیگر افراد نیروهای جنوب پایان یافته است توجه آجل به پیشنهادات معروضه جان نثار که در بالا به شرفعرض رسیده در تحکیم مبانی امنیت منطقه و اصلاح و بهبودی وضع اقتصادی مردم و پیشرفت و توسعه وضع اجتماعی و فرهنگی اهالی منطقه تأثیر کاملی داشته و برای همیشه به تحریکات احتمالی پایان خواهد داد.

 

 

آریانا در پایان عملیات جنوب و با دومین پیشنهاد  خود به شاه طی نامه دیگری به شماره­ی ۵۹۵۳/۲ مورخه ۲۲/۴/۱۳۴۱ می­نویسد پیشگاه مبارک شاهنشاه پیرو رمز شماره­ی ۵۸۷۷/۲ مورخه ۱۷/۴/۱۳۴۴ به شرفعرض همایونی می­رساند در مورد تأسیس فرمانداری کل بویراحمدی جان نثار مراتب را به شرفعرض مبارک رسانیده و کلیات این پیشنهاد که مورد تأیید هیئت دولت نیز قرار گرفته و به تصویب ذات مبارک شاهانه رسیده است حدود این فرمانداری کل و سایر جزئیات مربوط به آن در ستاد جان نثار مورد برسی قرار گرفته و نتایج حاصله را به شرح ذیل به شرفعرض مبارک می­رساند- ۱- حدود فرمانداری کل بویراحمد.ی

حدود کلی منطقه این فرمانداری در کالک پیوست از شرفعرض همایونی می­گذرد این حدود قطعی نبوده و با بررسی­هائی که از طرف وزارت­خانه­های ذینفع بعمل می­آید ممکن است بنابه ضروریاتی تغییرات جزئی در حدود پیشنهادی داده بشود خاطر خطیر شاهانه را به نکات معروضه ذیل معطوف می­دارد برای تشکیل یک فرمانداری کل مرکب از بویراحمدعلیا- بویراحمدی سفلی (کهگیلویه) ممسنی دلائل و موجبات زیر به نظر می­رسد- الف- از نظر جغرافیای طبیعی ارتفاعات دنا و دنباله­ی ارتفاعات بختیاری حدود این منطقه را مشخص می­نماید به طوری که عملاً یک منطقه مجزائی را بین حدود بختیاری و خوزستان تشکیل داده و از این لحاظ برای اداره­ی این منطقه یک واحد اداری مناسب­تر خواهد بود. ب- از لحاظ خطوط مواصلاتی این منطقه بسیار فقیر بوده ولی با اقداماتی که بعمل آمده تا کنون نتایج ثمربخشی حاصل شده است و در اثر ایجاد راههای پیش­بینی شده این منطقه مرکز گره خوردگی راههائی خواهد بود که استانهای اصفهان- خوزستان و فارس را به یکدیگر مربوط و به ویژه اصفهان را از کوتاهترین راه به استان خوزستان و دریا وصل می­نماید این موضوع نیز ایجاب می­نماید که یک سازمان مستقل سیاسی داشته باشد. پ- از نظر نژادی مناطق بویراحمدی- کهگیلویه و ممسنی یک نوع وحدت خاصی دارند و در نتیجه ازدواج­ها و پیوندهائی که با یکدیگر کرده­اند همبستگی زیادی داشته و در حقیقت از این حیث یک واحد را تشکیل می­دهند لهجه محلی آداب و رسوم بین این مناطق مشترک بوده و رسوم عشایری و ایلی یکسانی در بین آنها حکمفرما می­باشد. ت- از نظر عدم تمرکز امور قضائی و حقوقی و اداری ساکنین این مناطق که جمعیت واحدی را تشکیل می­دهند در گذشته دچار زحمت بوده و برای رفع اختلافات حقوقی و اصطکاک منافع خود ناگزیر به دادگاه­های بهبهان یا شیراز و یا اصفهان مراجعه می­کرده­اند بنابراین از لحاظ تمرکز امور حقوقی و قضائی نیز ایجاد یک فرمانداری کل و دستگاه قضائی واحد که منطبق با آن سازمان سیاسی باشد به نفع مردم این سامان خواهد بود. ث- از لحاظ تشکیل یک واحد اقتصادی برای توسعه وضع اقتصادی مناطق معروضه بالا تأسیس یک فرمانداری کل ضرورت دارد و با ایجاد و تأسیس سازمان مزبور کلیه اقدامات عمرانی از قبیل اصلاح و توسعه­ی دامپروری تهیه و اجرای پروژه­های کشاورزی و آموزشگاه­های کشاورزی و حرفه­ای و اجرای طرح­های آبیاری و ایجاد کار و کارخانجات متناسب با وضعیت اقتصادی و کشاورزی این ناحیه وضع اقتصادی آن رونق گرفته و تحت نظر یک سازمان واحدی پیشرفت­های سریع اقتصادی آن امکان­پذیر خواهد بود. ۲- این مناطق تاکنون به صورت دژهای افسانه­ای درآمده و عملاً از تحت کنترل دولت خارج بوده است با ایجاد یک سیستم واحد اداری و اقتصادی که تحت نظر یک فرمانداری رهبری گردد عملاً این ناحیه­ی زرخیز در تحت حمایت قوانین کشور قرار خواهد گرفت و چون مردم این مناطق هنوز قانون را به رسمیت نمی­شناسند ترجیحاً این فرمانداری کل بهتر است یک افسر ارشد با انیفرم باشد تا بتواند با قدرت و نفوذ معنوی خود حکومت قانون را در این مناطق مستقر نماید به نظر جان نثار سرهنگ ستاد علیزاده فرماندار فعلی دهدشت که در تمام مدت عملیات نیروهای جنوب کاملاً ابراز لیاقت و فداکاری و همکاری نموده و به جزئیات امور این منطقه و عشایر و ساکنین آن آشنا و یک فرد صالح و درست و لایق بوده و از آن گذشته در نابودی سر دسته­ی اشرار عبداله­خان ضرغام­پور نیز نقش اساسی داشته است برای احراز مقام فرمانداری کل بسیار مناسب می­باشد. ۳- مرکز فرمانداری کل و فرمانداری­های تابعه در این مورد نیز بررسی­های کلی در ستاد جان نثار بعمل آمده و با توجه به وضع طبیعی و جغرافیائی و سایر عوامل مؤثر در تقسیمات جزء این فرمانداری کل و فرمانداری­های تابعه و مراکز آنها به شرح ذیل پیشنهاد می­گردد. الف- فرمانداری کل: مرکز آن یاسوج؛ ب- فرمانداری ممسنی؛ مرکز آن نورآباد؛ پ- فرمانداری بویراحمدی؛ مرکز آن یاسوج؛ ت- فرمانداری کهگیلویه مرکز آن دهدشت: در تقسیمات بالا و همچنین مراکز پیشنهادی برای فرمانداری کل و فرمانداری­های تابعه نیز بنا به ضرورت و با توجه به کلیه عوامل و نظریات وزارتخانه­های ذینفعمی­توان تغییراتی را در نظر گرفت در خاتمه به شرفعرض مبارک همایونی می­رساند به طوری که در گزارشات معروضه قبلی نیز به شرفعرض مبارک رسیده است تسریع در تأسیسات و استقرار فرمانداری کل و تعیین و انتصاب فرماندار مربوطه به استقرار امنیت کامل در منطقه و پیشرفت کلیه فعالیتهای راه­سازی عمرانی و اقتصادی و اجتماعی و ارشاد و هدایت مردم این سامان و تقسیم مفاد و هدف­های مقدس شاهنشاه کمک بزرگی نموده و برای همیشه به نفوذ فئودالیسم در این مناطق پایان خواهد بخشید.

در پایان این جنگ نابرابر آریانا در یک جلسه مطبوعاتی با حضور تیمسار سرتیپ سهرابپور فرمانده لشکر فارس که در اطاق کار تیمسار ارتشبد آریانا فرمانده نیروهای جنوب تشکیل شد ابتدا فرمانده نیروهای جنوب درباره­ی چگونگی تسلیم شدن مرحوم ناصرخان طاهری بویراحمدی اظهار داشت اصولاً از یک ماه پیش به قول خودش سازمان اشرار فارس از هم پاشیده شده بود سران آن متواری شده بودند و تمام مناطق در تصرف ارتش بود عبداله­خان ضرغام­پور کشته شد و آخرین نفر از سران اشرار ناصرخان طاهری بود که او هم در محاصره­ی تنگ یک ستون واحد زبده نظامی تحت فرماندهی سرهنگ ناظم(سرلشکر بعدی) قرار داشت چون در این اواخر وضع خود را وخیم دید چند بار تقاضای تأمین کرد پذیرفته نشد تا اینکه چند روز پیش طی نامه­ای نوشت حاضر است بدون قید و شرط تسلیم بشود آقای سرهنگ ناظم نامبرده را ملاقات کرد به دنبال این جریان تیمسار سرلشکر همت و سرهنگ حریری با هواپیما از شیراز به یاسوج آمدند و در معیت سرهنگ ناظم فرمانده ستون مأمور تعقیب خان مرحوم ناصرخان طاهری را تا شیراز همراهی کردند ایشان گفت خان طاهری در ساعت ۱۲ در دفتر کارش واقع در باغ تخت شیراز حاضر و تسلیم گردید ارتشبد آریانا در ادامه در مورد منطقه بویراحمدی گفت با اقدامات راه­سازی که در منطقه بویراحمدی شروع شده است استان اصفهان به دریا وصل می­گردد جاده­سازی طوری شده است که استانه­های فارس- خوزستان و اصفهان در منطقه بویراحمدی به هم متصل می­شوند به عقیده من منطقه بویراحمدی سویس ایران است این منطقه دارای هوای خوب کوه­های پر برف جنگل­های سرسبز چشمه­سارها و رودخانه­های متعددمی باشد بویراحمدی مستعد برای پرورش دام و صید ماهی است آینده ممکن است گردشگاه سیاحان و جهانگردان بشود.

 

 

در پایان این مقاله بخشی از نطق پیش از دستور مرحوم آقای سلطانی نماینده وقت کوه گیلویه و بهبهان در مجلس شورای ملی را برای اطلاعات بیشتر هم استانی­های عزیزم یادآور می­شوم.

بخشی از سخنرانی آقای سلطانی نماینده کوه گیلویه و بهبهان در مجلس شورای اسلامی

آقای سلطانی در این سخنرانی که در روزنامه اطلاعات صفحه ۱ و ۳ ستون ۳ و ۴ و ستون ۵ و ۶ شماره ۴۷۴۰ مورخه ۲۶/۹/۱۳۲۰ به چاپ رسیده می­گوید شما می­خواهید بنیاد وحدت ملی را مستحکم سازید این مقصود عالی در صورتی انجام می­گیرد که به درد دل مردم برسید و حق آنان را از یک عده غارتگر که مدت بیست سال است حق آنان را چاپیده­اند بگیرید تا وقتی که این بیدادگران با کمال آزادی و سلامت راه می­روند و از خون جگر و اشک چشم جامعه­ی غازرتزده تعشیت می­کنند محال است که جامعه به حکومت و قانون اعتماد پیدا کند و پشتیبان وحامی حکومت گردند آقایان منظور شاهانه را به موقع عمل بگذارید و مظالمی را که به افراد و جماعات شده است جبران کنید عشایر قشقایی و کوه گیلویه و بختیاری و امثال آنها که دهنده قسمت اعظم مالیات و در موقع خود پشتیبان قوای نظامی مملکت و حافظ استقلال کشورند نه تنها اموالشان غارت شده و از هستی ساقط شده­اند بلکه دسته دسته از این طوایف را بدون محاکمه اعدام کردند چندین دسته از برادران کوه گیلویه ای مرا که به هیچ عنوان در محاکم نظامی نتوانستند گناهی برای آنان پیدا کنند بنام قصه فرار کشتند و گفتند امر محرمانه بود از طایفه بهمئی علاء الدینی کوه گیلویه در یک روز نود و هفت نفر را کشتند که یک نفرشان طفل دوازده ساله­ای بود چهارصد نفر از این طایفه را در اهواز حبس کردند و قریب به سیصد نفر از آنها در زندان مردند یا نفله شدند کوه گیلویه به خدا قسم یاغی نبود طوایفش را مأمورین دولتی یاغی کردند ممسنی یاغی نبود پول حاج معین التجار بوشهری کار خود را کرد و مأمورین دولتی باعث فتنه و. انقلاب در آن مناطق شدند خوانین بویراحمدی را با دادن تأمین و سوگند یاد کردن به تهران آوردند و به عنوان اینکه بر علیه مملکت قیام کرده­اند اعدام کردند اما عائله و بازماندگان آنها را به جای اینکه نگهداری و حمایت کنند و به جای اینکه به حکومت و قانون آشنا و به زندگی شهری مایل و دلگرم کنند نگذاشتند عوائد املاکشان به آنها برسد و آن­ها را در نهایت سختی و بدبختی نگهداشتند عوائد املاک آنها را مأمورین دولتی حیف و میل می­کردند غافل از اینکه این طرز رفتار فیلسوف را جانی یاغی و خطاکار می­کند تا چه رسد به مردم عادی روشی که در خانه نشین کردن عشایر نشان دادند روش اعدام و اقناء بود تربیت و اصلاح و همین روش جامعه­ی ایرانی را ناتوان و امید به وحدت ملی را ضعیف کرده است بدبختی این بود که اگر بر حسب تصادف مأمور پاکدامنی و شرافتمندی را مانند آقای محمدحسین خان جهانبازی به کوه گیلویه می­فرستادند و از روی ایمان و درستی خدمت می­کرد به جای تقدیر و سپاس چنین کسی را خلع درجه می­کردند آقایان وحدت ملی در سایه عدالت و قانون ایجاد و تأمین می شود در پایان عرایض خود به روان پاک شهدای عصر وحشت مخصوصاً مرحوم حضرت مدرس رضوان اله درود می­فرستم اساس آزادی و عدالت پاینده باد.

منبع: بندیرنیوز

 

نویسنده: بندیر نیوز
نظرات بینندگان
  1. کریم مرادی گفت:

    احسنت بر محقق و پژوهشگر بویراحمدی جناب استاد مرادیان