دلیل اول ?با بررسی اسناد و مدارک تاریخی متوجه میشویم که قبل از وقوع کودتا عملیات روانی سختی از طرف دشمنان آیتالله کاشانی چه توسط عوامل داخلی چه توسط عوامل خارجی برای تخریب شخصیت آیتالله کاشانی انجام گرفته بود. متعاقب این عملیات روانی بود که ۱۵ روز قبل از شروع عملیات کودتا (۲۵ مرداد ۱۳۳۲) […]
دلیل اول
?با بررسی اسناد و مدارک تاریخی متوجه میشویم که قبل از وقوع کودتا عملیات روانی سختی از طرف دشمنان آیتالله کاشانی چه توسط عوامل داخلی چه توسط عوامل خارجی برای تخریب شخصیت آیتالله کاشانی انجام گرفته بود. متعاقب این عملیات روانی بود که ۱۵ روز قبل از شروع عملیات کودتا (۲۵ مرداد ۱۳۳۲) به مجلس روضهخانه آیتالله کاشانی حمله میکنند و با پرتاب نارنجک به داخل مجلس عدهای شهید و برخی نیز مجروع شده بودند.
?هر چند حملهکنندگان با نام هواداران مصدق این کار را انجام دادند ولی “سیا” این ماجرا را جزو عملیات خود ثبت کرده است. با این پیشفرض و اسناد تاریخی ادعای اسناد جدید “سیا” مبنی بر همکاری آیتالله کاشانی در ماجرای کودتا ادعایی بیاساس و بیدلیل است٬ زیرا اگر آیتالله کاشانی حاضر به همکاری شده بود، دلیلی برای حمله به روضه آیتالله کاشانی نمیماند.
دلیل دوم
?وقتی هندرسون وارد ایران میشود در ملاقات با دکتر مصدق متوجه اختلاف او با آیتالله کاشانی میشود. موضوع را به آمریکا مخابره میکند. کاخ سفید پس از دریافت گزارش هندرسن از روزولت خواست فوراً دست به کار شود و پیش از آنکه کسانی ترتیب ملاقات و آشتی میان آیتالله و دکتر مصدق بدهند، کار را یکسره کنند.
?با این حال آیتالله کاشانی در روز ۲۷ مرداد که مطمئن بود حوادثی جدی در شرف وقوع است برای حفظ نهضت نامهای هشدار دهنده به مصدق مینویسد.
?جواب به اصطلاح سربالای دکتر مصدق هر انسان با انصاف و صاحبدلی را به تأمل وامیدارد. که اگر او پیشنهاد مذاکره و همکاری آیتالله کاشانی را به خاطر حفظ نهضت، مغتنم میشمرد و برای دیدار با آیتالله کاشانی شرایط را فراهم میکرد.
?اگر مصدق به هشدار آیتالله کاشانی توجه کرده بود و در کنار آیتالله کاشانی قرار میگرفت، به راحتی میتوانست کودتا را خنثی کند اما بیاعتنایی دکتر مصدق به هشدار آیتالله کاشانی باعث شد تا سازمان سیا از این خلأ استفاده کند و پروژه خود را برای انجام کودتا در ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ به سرانجام برساند.
دلیل سوم
?حسن گرامی که از ناظران عینی کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ بوده در مورد واکنش آیتالله کاشانی نسبت به کودتا میگوید: شخص آیتالله از جمله افرادی بود که سماجت داشت آقای دکتر مصدق تا پایان ملی کردن نفت بماند … روز ۲۸ مرداد وقتی حضرت آیتالله اطلاع پیدا کرد که مصطفی فرزندش دارد به سمت رادیو میرود تا آنجا برای حمایت از دولت زاهدی صحبت کند. به من گفت: فلانی خود را به او برسان و مانع شو تا مصطفی آنجا صحبت نکند.
?موقعی رسیدم که ایشان پای رادیو رفته بود و یک سخنرانی کوتاهی هم کرده بود. موقع برگشت به او اشاره کردم که به خانه بیا، خودم هم برگشتم آنجا. آیتالله به ایشان گفت: «تو رفته بودی آنجا چکار کنی؟» آقا مصطفی گفت: …اگر من نمیرفتم نمیداستند که ما هم موافق هستیم. با این جمله پیرمرد به قدری عصبانی شد و هرچه فحش و ناسزا بود نثار او کرد.
? آیتالله کاشانی با عصبانیت گفت: چه کسی به تو گفت ما موافق این عمل بودیم، مگر من اعلامیه نداده بودم که با آمدن یک فرد نظامی برسرکار مخالف هستم. مگر من به دکتر مصدق نامه ننوشته بودم متن نامه را که شما دیدید که نمیخواستیم دکتر مصدق برود، چرا شما با آبروی من بازی میکنی؟ چرا من را در تنگنا قرار میدهید.
دلیل چهارم
?محمدرضای پهلوی که پس از کودتا در پی جلب نظر آیتالله کاشانی و تطهیر خود بود، باتمانقلیچ، رئیس ستاد ارتش را نزد آیتالله کاشانی میفرستد، تا اگر خواستهای دارد اجابت کند. باتمانقلیچ احساس میکرد میتواند علیه دکتر مصدق از آیتالله کاشانی سخنانی بشنود تا بعدها بتواند از آن سخنان برای مقاصد رژیم استفاده کند
?در جواب باتمانقلیچ آیتالله با تمسخر گفت: بیتالمقدس را آزاد کنید. رئیس ستاد که زبانش بند آمده سکوت میکند. آیتالله ادامه میدهد دستکم عتبات عالیات را برای شیعیان آزاد کنید و با خندهای تمسخر آمیز ادامه میدهد: اگر نمیتوانید چطور است بروید با دست خود محل تجمع بهاییان را خراب کنید. باتمانقلیچ از ترس اینکه بیش از حد دچار تمسخر نشود بدون خداحافظی محل را ترک کرد.
? آیتالله کاشانی که تلاش چندین ساله نیروهای مذهبی و جبهه ملی را نقش بر آب میدید، به اندازهای ناامید شده بود که در مصاحبهای با روزنامه دنیا، آروزی حبس یا تبعید کرد.آیتالله در مصاحبهای دیگر با عبدالکریم طباطبایی، مدیر روزنامه دنیا گفت: نهضت ملی از بین رفت و من هم دارم در تنور میسوزم .
?در ادامه نیز اختلاف آیتالله کاشانی با دولت کودتایی زاهدی به اندازهای حاد شد که دستگاه حکومت شدیدتر از همیشه با ایشان درافتاد و حتی وی را بازداشت و تصمیم به محاکمه ایشان گرفت. شاید اگر تلاشهای روحانیون عالیرتبه و به خصوص آیتالله بروجردی نبود، آیتالله کاشانی مانند رهبران فدائیان اسلام اعدام شده بود.