حسین علی پور/حادثه ساختمان پلاسکوی تهران هرچند مهم و قابل تأمل بود اما گذشت؛ البته نه اینکه فراموش شده و مایه عبرت و تجربه نشود، بلکه از باب «مشت نمونه خروار است» آنچه را که باید توجه داشت و نصب العین خود کرد، آن است که غافل نشویم از پلاسکوهای احتمالی پیش رو و […]
حسین علی پور/حادثه ساختمان پلاسکوی تهران هرچند مهم و قابل تأمل بود اما گذشت؛ البته نه اینکه فراموش شده و مایه عبرت و تجربه نشود، بلکه از باب «مشت نمونه خروار است» آنچه را که باید توجه داشت و نصب العین خود کرد، آن است که غافل نشویم از پلاسکوهای احتمالی پیش رو و بالای سر خودمان ! و همچنین عوامل سهیم و دخیل در این واقعیت تلخ را؛ چراکه که اغلب ما و دست اندرکاران ساخت و ساز و نظارت، سود و زیان خود را بیشتر می بینیم و لحاظ می کنیم تا کیفیت، دوام و امنیت را ! . . . حرف و گلایه در این خصوص بسیار است و برای انسانهای متعهد به جامعه و مردم، یک دغدغه میباشد . . .، اما اگر بخواهیم مختصر و مفید بگوییم و شفاف، تا زمانی که تعصبی رأی می دهیم و قوم و خویشگرایی، و نه از روی اطمینان به تعهد و تخصص افراد؛ تا وقتی که به شهرت و قهرمانی ورزشکاران رأی می دهیم، نه به کارآیی و کارآمدی آنان؛ آنجا که بعضا” احساسی به برخی بانوان رأی میدهیم و صرف حضور پررنگشان در جامعه و فضای مجازی، و نه میزان توان و تأثیرگذاری ایشان؛ مادامی که درگیری و دغدغهمان حاکم شدن حزب و جناح متبوعمان است، نه وجدان کاری و تعهد اجتماعی و عمومیشان . . .؛ آوارشدن منزل و مجتمع روی سرمان و افراد بیگناه دور از انتظار نیست، و تر وخشک هم، باهم میسوزد ! نَشت و نشستِ گوشهکناری از شهر یا فروریختن جاده و پُل و زیرگذر، چندان تعجبی نخواهدداشت؛ کمبود فضای سبز و اما کن تفریحی، تخصصی و فرهنگی متناسب با بافت شهری جمعیتی مناطق و محلهها، جایی برای گلایه نمیگذارد؛ از ترافیک و تراکم نباید نالید . . .؛ شورای شهر، مهندس شهرساز میخواهد و کارشناس مجرب؛ یک شورای جامع، متخصص فرهنگی و اجتماعی میخواهد و روان شناس؛ شورای موفق، اقتصاددان میخواهد و حقوقدان مسلط به حقوق عمومی . . .؛ نه صرفا” افراد تازهکار مدرک گرفته با این عناوین ! بلکه اشخاص با سابقه و مجرب در تخصصهای لازمه یک «شورای غیر سیاسی و جامع». هرچند این خصوصیات منافاتی با جوان بودن افراد و داوطلبان ندارد ! بلکه سوابق، عملکردها و برنامه ها را باید دید و لحاظ کرد . . .؛ چه بسا جوانان «متخصص و متعهدی» که کارآیی و اثرگذاریشان گرههای سختی گشوده و در مواقعی که به آنان میدان و فرصت داده شده، جامعه را «کَمی و کیفی» رو به جلو پیش برده اند.فلسفه و حلقه گمشده شورای شهر، مشورت است و کار گروهی؛ نه میانبر زدنهای انفرادی و زد و بندهای سیاسی و اقتصادی با مسئولین اجرایی! «تخصص بدون تعهد» عاقبتش همین بدقولیها و بدعهدیها، خیانتها و فسادها، و عقب افتادن از عمران و آبادی و فرهنگ و اقتصاد است که داریم میبینیم؛ پس دوباره بیندیشیم . . .